فرشته روی زمین
سلام فرشته ی مهربونم ببخشید که دیر اومدم امروز میخوام در مورد این چند ماه زندگیت که گذشت برات بنویسم بعد از اینکه از تویسرکان اومدیم خونه ی خودمون سرابله، من موندم و تو و بچه داری که اصلا بلد نبودم اما به لطف خدا کم کم راه افتادم. تو اینقدر ماه بودی که مامانو اذیت نمیکردی سر وقت شیرتو میخوردی و میخوابیدی هیچ وقت فکرشو نمیکردم اینقدر برامون عزیز بشی روز دهمت حمومت کردم وای چقدر ملوس بودی همون جا خوابیدی کلا الان هم بعضی وقتا تو حمام می خوابی در مورد واکسنت بگم که هر وقت نوبتت میشد اصلا دلم نمیومد نگاه کنم از اتاق میرفتم بیرون اما بابایی جون پیشت میموند و پاتو میگرفت وقتی تموم میشد من میومد...
نویسنده :
مامان خوشبخت
11:36