دختر بازیگوش
عروسکم، تازه یاد گرفتی میری پیش گهواره علی کوچولو و براش لالایی میخونی یکی نیست بگه اخه جوجه یکی میخواد واسه خودت لالایی بگه. نشسته بودی پیش علی و مثلا داشتی نازش میکردی تا چشم ازت بر داشتیم پمادش رو ور داشتی زدی تو سرش البته نه محکم ولی بالاخره دردش اومد دیگه.
دیگه کم کم داری یک ساله میشی ولی هنوز دندون نداری، دوست دارم زودتر اون دو تا دندونای خرگوشیت بیان بیرون تا بتونی حداقل یه کم غذاها رو بجوی، الهی من دورت بگردم که هر چی میذارم دهنت با لثه میجوی.
عسلم تو خواب آماده شده بره بیرون
الهی من قربون اون قیافه ی خوابالودت بشم
علی کوچولو عصبانی میشود
پسر خوب به این میگن
دخترم از دیدن علی ذوق زده شده
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی