شیرین تر از عسل
الهی من فدات بشم گوگولی ، جدیدا یاد گرفتی تو خونه میچرخی و مدام میگی بیده بیده (یعنی بده) ماشالله خیلی شلوغ شدی و تند تند تو خونه میگردی و بهم میریزی.
عسلکم دیگه کم کم کلمه ها رو تکرار میکنی و منو بابایی عاشق اون حرف زدنتیم، تو خونه داری بازی میکنی میگم یاسی بابا اومد تو هم فوری اون چشمای خوشگلتو گرد میکنی میگی گوووووووووو ( کو ) نمیدونی چقدر خوردنی میشی.
وقتی من تو آشپز خونه کار دارم تو هم میای پیشم و تا من کارم تموم میشه تو هم از اونور آشپز خونه رو کن فیکون میکنی، امروز برا اولین بار دیدم دستگیره ی گازو گرفتی و بلند شدی کلی برات ذوق کردم اما ساعت 12/5 که اومدم غذا رو چک کنم دیدم زیرش خاموشه فکر کردم چون خیلی شعله ی گازو کم کردم خاموش شده اما بعد از ناهار وقتی داشتم ظرف هارو می شستم دیدم اومدی گیر دادی به گاز و زیر کتری رو خاموش کردی ، وااااااااای از دست این خانوم موشه اما بالاخره مچتو گرفتم.
دیروز با بابایی بردیمت مرکز بهداشت ماشالله همه چیزت نرمال بود: دور سر 47، قد 78، وزن 10/5.
دختر زیبای من
فرشته کوچولو
لباس جدید البته اون کلاه رو عمه رویا زحمت کشیدن خریدن، مبارکت باشه عزیزم.