تولد یک سالگی +واکسن یک سالگی
سلام خانوم کوچولوی من ببخشید که دیر اپت کردم آخه لپ تاپ خراب شده بود و بابایی مجبور شد دو بار ویندوزش رو عوض کنه.
روز شنبه برات تولد گرفتیمعمه رویا و عمو امید, عمه فاطمه، آقا جون و عزیز جون(بابا و مامان بابایی) هم بودن خییییییییییییییییییییلی خیییییییییییییییییلی خوش گذشت اما جای آقاجون و مادر جون خالی بود چون نیومده بودن اما من بهشون قول دادم که هر وقت رفتیم تویسرکان یه تولد هم اونجا بگیریم،حلههههههه.
دیروز (17آذر) بردیم تا واکسن یک سالگیت رو برات بزنن، اما چون دیر رفتیم خانومه عجله داشت و خیلی بد تزریقش کرد الهی من بمیرم که دردت اومد دلم کباب شد و کلی هم گریه کردیاما خدارو شکر بعدش اذیت نشدی و تب هم نکردی.قد و وزنت هم ماشاا... عااااالی بود.
قبل از مهمونی میخواستم بهت موز بدم که خودت دوست داشتی اینجوری بخوری
اینم از کیکت که مثلا شکل کیتی هست!!!!!!!!!
آقاجون تازه از راه رسیده بود تو رفته بودی جلوش و براش میرقصیدی اونم زقص کردییییییییی
خیلی از کیکت خوشت اومده بود
و امااااااااااااااااااااااااااااااا کادوها:
کادوی من و بابا جوووووووووون
کادوی عمه رویا:بلوز شلوار+20 هزار تومان پول
کادوی عمه فاطمه:عروسک نی نی که تو عاشقشی+20 هزار تومان پول
کادوی عزیز جون و آقا جون هم 70 هزار تومن پول بود.
بعد از جشن هم از خستگی بغل آقاجون خوابیدی
دست همگی درد نکنه ایشاا... که بتونیم جبران کنیم.