باز هم دَدَ وشیرین زبونم...
سلام جوجه ی تپلی من:
پنج شنبه شب به اتفاق عمه رویا و عمه فاطمه رفتیم پارک چغاسبز ایلام. جونم برات بگه که خیلی خوش گذشت، بعد از شام رفتیم شهر بازی و بابایی تورو برد سوار قطار بازی و ... کرد من و عمه ها هم کودکه درونمون فعال شده بود و حسابی از شهر بازی استفاده کردیم و خوش گذروندیم.
و اما روز جمعه:
باز هم با عمه ها و آقا جون و مادر جون رفتیم بیرون (طبیعت زیبای ایلام)، تو هم اونجا خیلی شلوغی کردی و بهت خوش گذشت. اونجا یه سگی دیده بودی صدا میزدی آپو بیا ( به سگ میگی آپو).
کلمه های جدیدی که میگی:
نیست:نیس
گربه:پیسی(بین س وش)
وبشین:بیسی(بین س و ش)
الهی فدات شم شیرین زبون
این عکسه هفته ی قبله که رفتیم بیرون یادم نبود برات ضد آفتاب بزنم پوستت سوخت
اینجا پارکه چغاسبز هست تو کالسکه ی سلنا رو اینور اونور میکردی کلی هم بهت خندیدیم
و اماااااا طبیعت ایلام
داری توت فرنگی میخوری البته زیاد دوس نداری