یاسمین کنجکاو میشود...
الهی من دورت بگردم مامانی، این روز ها همش فکر اینی که چیز های جدید کشف کنی ومن باید همیشه از تو سوراخ سنبه ها بکشمت بیرون.
عاشق اینی که در کابینت ها رو باز کنی و ببینی تو شون چی داره، همین امروز در کابینت رو باز کردی بودی و من هم طبق معمول داشتم آشبزی میکردم که یهو دیدم همه ی ادویه ها رو ریختی بیرون و داری ازشون میخوری ، منم بلافاصله گرفتم درشون رو چسب زدم تا دیگه بازشون نکنی، آخه فرشته ی نازنینم اگه از اون فلفل ها میخوردی چی؟؟؟ اون وقت هم دهن تو می سوخت هم قلب من، اما دیگه نمیتونی بازشون کنیمیری میشینی پیش کابینت ها و با مظلومیت نگاه میکنی .من فدای این همه شیرین کاری هات بشم.
مراحل سرقت از کابینت
این در تا اطلاع ثانوی پلمپ میباشد
ببین چقدر مظلوم نگاه میکنی تا من در رو برات باز کنم ولی من....
دیگه نقشه کشیدن فایده نداره
یه خواب راحت بعد از کلی خرابکاری