شیرینی زندگی
روز به روز داری بزرگتر و خانوم تر میشی وما روزی هزار مرتبه خدارو به خاطر داشتنت شکر میکنیم.
دیگه اگه خدا بخواد کم کم داری حرف میزنی، دیروز داشتی بازی میکردی که یه دفعه دستتو گرفتی به لبه ی مبل که بلند بشی و با صدای خیلی کم گفتی آعیی (یا علی) دقیقا قیافم اینجوری شد.
الهیییییی مامان دورت بگرده که با اون لحن بچه گانت کلمات رو تکرار میکنی.
بابا=آبایی
مامان=ماما. امروز یه بار گفتی مامانی که بعد از اون هر کاریت کردم دیگه نگفتی
نه=نه
دد=دد
جیز=سیس
بده=بیده
راستی اینم بگم که فوق العاده به پستونکت وابسته ای و24 ساعت خدا تو این شکلی هستی.
نمیدونم چه جوری پستونک خوردنو ترکت بدم، بارها خواستم این کار رو بکنم ولی نمیشه ،.
اینم از ماست خوردنت که اول انگشتتو کردی تو ماست و به دهنت زدی بعدش دیدی فایده نداره با پا دست به کار شدی.